تقدیم به مادران شهیدان قیام
بشنو این نالهٔ مرغ سحر است
داغ این خلق و وطن تازهتر است
آه بنگر که تن مرغ سحر
غرقه در خون شده بیبال و پر است
اینک این اوست که گوید ای داد
از غمان، سینهٔ من پر شرر است
اینک از کنج قفس پر زده است
نغمهاش بر سر کوی و گذر است
گوید این عرصهٔ خاک وطنم
باز محتاج شرار و شرر است
آشیانم بنگر داده به باد
خون ازین جور مرا در جگر است
ای خدا! ای فلک! این شام سیاه
کی درین خانه، بدل با سحر است؟
خیز با آتش آه ای همدرد
که نیاز ره ما همسفر است
کار با دست طبیعت مسپار
شعلهٔ عزم تو زان بیشتر است.