ماه کنعانی من! مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
(حافظ)
پشت پنجرههای غرور و قیام ایران
بر پنجه شو! رنجبران آزادی را نگاه کن! مژدهبخشان صحن سمن را! توطئهگران و فتنهگران و محاربانی مثل هم! این صفتهای خالکوبی شده توسط رمالان حوزوی و رجالان حکومتی، پوستین وارونهییست گویای انسان نو ضدارتجاع و نسل نوخواه پایان عصر مدرنیته در ایران.
در وسعت خاور و باختر و شرق و غرب وطن، نگاهشان کن و بخوانشان: مشهد، کرمانشاه، اصفهان، ایذه، اهواز و...ایران. نسل قبل و بعدشان هم فرقی نمیکنند. همه از سر «دار»ها و از دهلیز سلولهایی به وسعت ایران برگشتهاند. بعدیها هم که بیایند، همزادند. همهشان بچههای یک درد و رنج مشترکاند؛ با ویژگیهایی همچون هم:
- ارتشی هستند که در کف خیابان و روی اینترنت به خط میشوند و از نیستیِ پنهان به هستیِ آشکار میریزند.
- نشانی از فاصلههای دیرین زن و مرد ندارند.
- همه ایراناند در یک شهر.
- اراده و خشمشان را با « متن» و «تصویر» که عناصر قدرتمند پایان عصر مدرنیته هستند، به پیش میبرند و سراسر جهان را مشتاق حضورشان میکنند.
- از دانش و آگاهی نوین سیاسی و اجتماعی و فناوری ارتباطات برخوردارند. یک آگاهی عمومی و فراقومی آنها را به هم پیوند میدهد. این نشانهٴ تحول فرهنگی ایرانی است که از زیر هیمنهٴ ارتجاع قرونوسطایی خودش را بیرون کشیده است.
- روی محدویتها ضربدر کشیدهاند؛ اما بیمرز نیستند.
- رابطههایشان روی خط ایننترنت و در وسعت ایران و جهان است.
- دختر و پسر و پیر و برنایشان یک حرف دارند: «حرمت انسانی و حق بیبدیل آزادی». دو همسفر از مشروطه تا حالا. دو یار دبستانیِ مهجور از مدرسه ازلِ تاریخ تولدمان. دو یار همیشه بر سرِ «دار»: انسان؛ آزادی. دو «مرغ حق» با خونبغبضی همیشه چکیده بر دامن الهه خاکمان.
(س. ع. نسیم)