با گشودن دروازه شهرهای میهن به روی کرونا توسط نظام ولایت، خامنهای آنرا بهعنوان یک فرصت دانست تا با سوار شدن بر این پاندمی جهانی، به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است بتواند رژیمش را برای مدتی هر چند کوتاه در برابر اعتراضات مردمی حفظ کند، اما با گسترش شیوع کرونا و تلفات بالای آن خوابهای پنبهدانه او به کابوس تبدیل شده است آنچنان که رسانههای رژیم وحشت خود را از این وضعیت با بیانهای مختلف ابراز میدارند.
روزنامه حکومتی مستقل روز دوشنبه ۲۱مهر با عنوان «مرگ ۱۵۰۰نفر در یک هفته» بهنقل از هاشم موذنزاده متخصص جراحی نوشت: «هفتهیی که گذشت، فاجعهآمیزترین دوره در مدت ۸ ماهی است که وجود کرونا رسماً در کشور پذیرفته شده است.
آنچه که بیش از صحنه حاضر تشویش ایجاد میکند، استمرار آن و نبود اندیشهای مشخص و با قوام استوار برای کنترل بیماری است. متأسفانه آنچه که در علم روانشناسی مدرن به آن "درماندگی آموختهشده" گفته میشود، محقق شده است.
نگرش غیرعلمی و رویاپردازانه و انکار کننده در تصمیمگیران مسبب دورههای فراز و فرود بیماری شد که دقیقاً بازتاب عدم مدیریت رفتارهای خطرناک اجتماعی در دوره همهگیری و جهانگیری بود... تکرار این چرخه شکستهای متوالی از بیماری در متولیان و سپس در مردم کوچه و بازار سبب تحقق درماندگی آموختهشده گردیده است بهنحوی که... صاحبمنصبان، قدرت گرفتن تصمیمهای تغییر دهنده را از دست دادهاند و مردمان عادی نیز پنداری مرگ روزانه ۲۰۰نفر برایشان معمول شده است...»
به جای شنیدن بیشتر حرف میزند
موذنزاده گفت: «مسئول رخداد این پدیده، ذهنیتی است که همهگیری و جهانگیری را بهعنوان یک پدیده علمی درک نمیکرد، نکرد و باز هم نمیکند و به جای شنیدن بیشتر حرف میزند و به جای مسئولیتپذیری بیشتر فرافکنی میکند و مردم عادی را رفوزه میداند... در ادامه این چرخه درماندهساز دو روز قبل در اقدامی سخت، دستورات شدید و غلیظی برای حوزه درمان صادر شده که ناشی از فشار مبتلایان و نبود تختهای کافی است اما باز هم راهبردهای بهداشتی و پیشگیرانه که راهحل اصلی ماجراست همچنان یا در پس تصمیمگیریهای بوروکراتیک گم میشوند و یا با تأخیرهایی استهزا برانگیز (شنبههای معروف) اجرا میشوند. اینک آنچه در صحنه به آن نیاز است، درمان صاحبان آن نگرشهایی است که سبب وقوع پدیده درماندگی آموختهشده شدند و کشور را به آستانه وقوع یک فاجعه انسانی و سامانه سلامت را به پای دره نابودی کشانده است... اگر همزمان تصمیماتی بسیار بسیار کلان برای کشور اتخاذ نشود، فروپاشی نظام درمان و سپس سلامت را حتمی خواهد کرد... این تنها جمله باقیمانده است که در این روزهای سخت میتوان گفت.
پای قانون در مورد قراردادهای موقت حسابی میلنگد
روزنامه حکومتی رسالت نیز از زاویهای دیگر یعنی بهوضعیت نابسامان کارگران در این اوضاع و احوال پرداخته و می نویسد: «پای قانون در مورد قراردادهای موقت حسابی میلنگد.
پس از گذشت قریب به ۸ماه از شیوع پاندمی کرونا کارگرانی که بیش از دیگر اقشار جامعه از فشار و تنگنای اقتصادی به ستوه آمدهاند، قربانی ردیف اول چنین قراردادهایی هستند و در این رهگذر، یا بیکار شدهاند و دستشان بهجایی بند نیست، یا بیم آن دارند که کار و بارشان را از دست بدهند، برای همین چهارستون بدنشان از بیکاری احتمالی آینده میلرزد و تکانههای این دلهره، دامن خانوادههایشان را گرفته. بسیاری از آنان، هنوز همان اندک بیمه بیکاری را دریافت نکردهاند. آنهایی هم که شانس آوردهاند و سرکار ماندهاند با وحشت از شیوع ویروس و در سایه عدم توجههای لازم بهمنظور رعایت پروتکلها و نبود امکانات بهداشتی کافی روز خود را به شب گره میزنند.
۹۶درصد جامعه کارگری قرارداد موقت هستند
طبق آماری که ناصر چمنی نماینده کارگران در شورای عالی کار میدهد ۹۶درصد جامعه کارگری قرارداد موقت هستند و معمولا قراردادهای یک ماهه تا یکساله دارند. چنین آماری حکایت از آن دارد که چالش قراردادهای موقت و عدم امنیت شغلی ناشی از آن گریبان تمامی کارگران را گرفته است.
حالا در شرایط کرونایی کشور که دولت تسهیلاتی را برای کارفرمایان در نظر میگیرد و از بنگاههای تولیدی حمایت میکند، باز هم جامعه کارگری کشور مظلوم واقعشده و توجهی به آنان و خانوادههایشان نمیشود. هنوز کارگرانی هستند که بیمه بیکاری دریافت نکردهاند و دستورالعملهای بهداشتی ستاد ملی کرونا همچون دورکاری برای کارگران قابل اجرا نیست و در بسیاری از کارگاهها و کارخانهها پروتکلهای بهداشتی رعایت نمیشود.
به گفته کارشناسان کارگران بخشهای خدماتی مثل هتلها، رستورانها، باشگاههای ورزشی، مراکز اقامتی و ... بیش از دیگر کارگران در معرض آسیبهای ناشی از شیوع کرونا قرار گرفتهاند. گفته میشود ۵۰درصد اشتغال کشور در همین بخشهای خدماتی است که کرونا ۹۰درصد کارگران این حوزهها را به بیکاری کشانده است.
نظرسنجی از متقاضیان بیمه بیکاری که توسط مؤسسه عالی پژوهش اجتماعی منتشر شده است نشان میدهد بیش از ۶۰درصد بیکاران سرپرست خانوار هستند.
معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت کار نیز از آسیب دیدن ۶میلیون نفر در کشور طی ۶ماه به سبب کرونا و بیکاری حدود۵/۱ میلیون نفر خبر میدهد که از این تعداد ۱۵۵هزار و ۷۰۰نفر بیکاریشان از اسفندماه استمرار داشته است.
فرامرز توفیقی، رئیس کارگروه دستمزد شورای عالی کار قرارداد موقتیها را ۹۵درصد جامعه کارگری میداند و مشکل برای این حجم از کارگران را در واقع مشکل برای کل این قشر دانسته و میگوید: «بینظمی درآمد از جمله مشکلاتی است که از زمان شیوع کرونا برای این قشر ایجاد شده است، توفیقی معتقد است، ما دغدغهای به نام جلوگیری از شیوع کرونا نداریم که اگر داشتیم قانونی به نام ماسک از خانه تا خانه را تصویب نمیکردیم.
آیا ماسک تنها راه چاره است؟
مننوعی ماسک میزنم و وارد مترویی میشوم که پر از آدم است. فاصله عمومی را رعایت نمیکنم. تنم به تن کسی خورده میشود که ممکن است لباسش با عطسه بزاق کرونایی آلودهشده باشد، خب من خیلی راحت آن را ۱۲ تا ۲۴ساعت با خود میچرخانم. آیا ماسک تنها راه چاره است؟ ما ۴ اهرم حفاظتی داریم: حفظ فاصله فیزیکی، شستوشوی دستها، ماسک و رعایت پروتکلهای بهداشتی. چرا بقیه مسائل را نمیبینیم؟ دولت هیچ دغدغهای برای جلوگیری از شیوع و انتشار این بیماری در سطح جامعه کارگری و دغدغهای برای سطح معیشت خانوارهای کارگری ندارد. بسیاری از مشاغل قبل از عید تعطیل شدند. متأسفانه دولت هنوز نتوانسته تعهدات خودش را نسبت به بیمه بیکاری به انجام برساند. دولت نمیخواهد مشاغل و اصناف را تعطیل بکند چرا که میداند نمیتواند خسارت ناشی از آنرا جبران کند کما اینکه برای قبل از عید هم نتوانست جبران کند. متأسفانه خانوارهای کارگری بهواسطه بیتدبیری، بیسیاستی و بیبرنامگی محض دولت در چنبره تنگناهای معیشتی و نگرانی روزمره از بیماری و شیوع آن قرار گرفتهاند».
از سال۱۳۶۹ که مصوب شد وزارت کار مشاغل با ماهیت موقت و دائم را اعلام کند تابهحال هیچ نهادی دنبال این موضوع را نگرفته است و همین خلایی ایجاد کرده است تا کارفرمایان نهایت بهرهبرداری را از کارگران ببرند و اهرم امنیت شغلی را چماقی بر سرکارگر بکنند.
علی خدایی، عضو شورای عالی کار مشکلاتی را که برای کارگران در دوران شیوع کرونا بهوجود آمده است را به دودسته کلی تقسیم میکند و میگوید: «یک دسته کارگرانی هستند که مشاغلشان را در این دوره از دستدادهاند و بهدلیل نداشتن امنیت شغلی عمدتا از بازار کار خارجشدهاند. دسته دوم کارگرانی هستند که در محیط کار حضور دارند و رعایت پروتکلهای بهداشتی متأسفانه برایشان مقدور نیست. گزارشهای متعددی از کارخانجات میرسد که در آنها کارگران درگیر بیماری کرونا شدهاند».
خدایی میگوید: «آمار دقیقی از کارگران بیکار شده از ابتدای کرونا در دست نیست و آمارهای ارائهشده نیز قابل اعتماد نیست. آمارهای موجود نیز صرفا دربرگیرنده کسانی است که بیمهپردازیشان در سازمان تأمین اجتماعی قطعی شده است».
رعایت دستورالعملهای بهداشتی تضمین کننده سلامت فرزندانمان نیست
رسالت در ادامه درباره وضعیت و شرایط مدارس نوشت: «اگر در فرصتی که از ابتدای همهگیری فراهم بود و با دید مدیریت پیشگیرانه مدلهای حضور دانش آموزی و ارزیابی ریسک مورد بررسی قرار میگرفت مسلماً شاهد نگرانیهای بهحق خانوادههای چندین میلیون دانشآموز نبودیم. تغییر سیاستها در نوع و شیوه برگزاری سال جدید تحصیلی، از زمان شروع آن تاکنون، حاکی از عدم تسلط علمی کافی در برنامهریزی برای تبیین بهترین الگوی نظام آموزشی در همهگیری کرونا میباشد. در بازدید از مدارس مشخص شد رعایت دستورالعملهای بهداشتی، حتی در مناطق برخوردار پایتخت نیز شرایط مناسبی ندارد و تضمین کننده سلامت فرزندانمان نیست.
از افزایش آمارها اینگونه استنباط میشود، روش صحیح، عدم بازگشایی مدارس بود و در صورت الزام با نظرات کارشناسان امر باید به سمت آموزش غیرحضوری قدم برداریم».
این روزنامه حکومتی در ادامه به وضعیت جامعه پرستاره اشاره کرده و میافزاید: «زخم بیمهری دولت و اکتفا به قدردانی لسانی، حاصل انفعال دوره پنجم نظام پرستاری است. نزدیک به ۸ماه از فعالیت بیماری وحشتناک، کشنده و مسری کرونا در کشور میگذرد و در کنار ۳۰هزار قربانی کرونا در کشور صدها نفر از کادر درمان نیز با ابتلای به این بیماری شهید شده و هزاران مبتلا از بین جامعه سلامت، نتیجه فعالیت خط اول مبارزه و جهاد گری در این عرصه است».