از خاطرات زندهبگوری برگرد
افسون دیو را شکست
نعرهٔ بیداری.
یادم رسید
در زمهریر برزخ سالها
گفتی:
روزی که این طلسم شکست
میرسیم به هم، آری!
حالا
نه من منم
نه تویی تو
همه ماییم؛
اعجاب خشم عمومی را
در تندران شتابان لحظهها به تماشاییم.
کرباس فصل تیرهناک خدایگان ننگ
شولای مندرس شیخ روی و رنگ
تنها به روز و شبی
تارش ز هم دریده شد و پود آن گسست!
دیدی که ریشههای عشق به آزادی
در این فلات گربهنشان
تا دامن و عمیق دیارش دویده است؟
من در عجب
که چیست قدرت آزادی
وقتی که توفش ژرف و غریو ریشهاش
بنیاد این ثبوت یلدا را
بر خاکها فکند
بر بادها سپرد!
ایران!
از خاطرات سالهای زندهبگوری برگرد
افسون دیو را شکست
نعرهٔ بیداری...
س. ع. نسیم
۳۰آبان ۹۸