گفت یک دلواپسی با حال زار
«اینستکس» آمد به نام «سازوکار»
دلخوشیم و شادمان زین موهبت!
چون که گیرد رونق از آن کار و بار
ناگهان گشتیم با آن «سورپرایز»
شد تَسّلایی بر احوال نزار
این همه دربارهٔ آن بحث بود
روز و شب در انتظارش بیقرار
بهر این «سامانهٔ» مشکلگشا
چند ماهی بودهایم در انتظار
تا دلار و ارز را نازل کند
سوی ما چون بارش ابر بهار
مفلسانیم و ز محتاجان ارز
«حضرت آقا» پریشان و خمار
تحت تحریمیم و اوضاع جور نیست
گشتهایم از شش جهت قفل و مهار
نفت و گاز، ارزانفروشی میکینم
برنمیگردد ولی ارز و دلار
هر چه برگردد دلار و ارز نیست
کورسو هم نیست در این شام تار
کود و کنجاله خوراک دام را
میدهند آن را به ما جای دلار
گوئیا در صحن مجلس دیدهاند
هم وحوش هستند، هم اسب و حمار
تازه این «اف.ای.تی.اف» هم شده
قوز بالا قوز و دردی آشکار
ظاهراً اینستکس خوب و نازنین
بیش از این ما را نمیآید به کار
کوه، موش زایید و نامش «اینستکس»
این بُوَد رمز و نشان اقتدار
گودرز – بهمن ۹۷