با خواندن اعترافهای دشمن به جوان بودن قدرت مجاهدین
جوان ماندهام پرتوان ماندهام
برای رهایی مردم
هر آن کس که خون شرف در رگش بود را
به میدان پیکار خود با پلیدان ایران فراخواندهام
همانسان که از ابتدا بودم امروز هم سازمان ماندهام
همانسان که از ابتدا بودم امروز با آرمان ماندهام
مرا سالها دشمن مردم انکار کرد
هزار اتهام دروغ
ز عمق دهانش، چنان چالهٔ گندپران چرک و تنفر
به سویم روان کرد
ولی اینک این اوست
که من را دوباره جوان خوانده است
و این اوست
که من دوباره بسی پرتوان خوانده است
اگر چه نمیداند این دشمن مردمان
که خون حقیقت نمیخشکد و خون من نیز
به پهنای ایران روان مانده است
بگو باش تا دستهایم
گلی را
که رنگش به رنگ نگاه هزاران هزاران جوان شهید است
به خاک وطن آورد.
گل سرخ آزادی خلق ما را.
و من این زمان گر نفس میکشم
بهر این آرمان است.
و این آرمان است
که من را جوان میکند دمبدم
م. شوق - ۹بهمن۱۴۰۱