«مقام رهبری» در چهارصدوچهار (۱۴۰۴)
ارجیفی بفرموده دگر بار
شعاری داد از فرط زبونی
بشد یک مضحکه چون پار و پیرار
بخواند یک روضه اندر وصف تولید
کند این کار را هر ساله تکرار
شعارش بود تولید فزونتر
ورود ارز و سرمایه به بازار
حکیمانه بگفتا امر تولید
بُوَد محتاج وجه و ارز بسیار
چنین باشد کرامات «معظم»
بیاناتاش بُوَد کلاً شکربار
سپس گفتا که این سرمایه حتماً
ز داخل باید آید بهر این کار
بسی سرمایههای میلیاردی
به دست مردمان گشته تلنبار
چنین سرمایهای موجود باشد
ندارد کس از آن ارقام و آمار
ظریفی گفت عظمای دغلکار
که از انسان نداری هیچ آثار
نمیبینی مگر این خلق محروم
به زیر خط فقر باشد گرفتار
شده غارت همه سرمایههاشان
به دست قوم تو ای شیخ غدار
همه سرمایهها در «بیت» باشند
و یا در کیسهٔ اعوان و انصار
حدودش میلیاردی و نجومی
دلار است و طلا، ارز بهادار
کلامت یک مزخرف بیشتر نیست
طلبکار هم شده شیخ تبهکار
ولیکن پاسخ غارتگریها
جواب ظلم این قوم ستمکار
به روز انقلاب و خشم ملت
فقط آتش بُود سخت و شرربار
گودرز – فروردین ۱۴۰۴