در توصیف مجاهد شهید ابراهیم اسدی
خلاصة همه عمرم
تمام، این سه کلام است:
در این زمانهی ننگین
پی شکوه دویدم.
پی شکوه دو صد بار
چه خونچکان و چه خاکی
ولی ز شاخهی پاکی
چه باشکوه چکیدم.
پی شکوه دویدن
سفر به قلب خطر بود
درون یک شب خونخوار
سفر به سوی سحر بود
شبی که دور و برم بود
پر از شرار و شرر بود
چه سنگسار شدم
به سنگ کینه و تهمت
هزار بار شکستم
به پتک و تیشهی نفرت
هزار بار نشستم
به خود نگاه که کردم
به غیرتکه تکهی جانم،
که پاره پاره گسستم،
نبود آنچه که دیدم
نمانده بود توانم
ولی دوباره پریدم
و باز، داغ چکیدم
پی شکوه دویدن
تمام عزم بودن من شد
و حس هستن من شد
و شوق رستن من شد
و مایهی سرودن من شد
خلاصة همه عمرم
تمام، این سه کلام است
درین زمانهی ننگین
پی شکوه دویدن.
تمام، این سه کلام است:
در این زمانهی ننگین
پی شکوه دویدم.
پی شکوه دو صد بار
چه خونچکان و چه خاکی
ولی ز شاخهی پاکی
چه باشکوه چکیدم.
پی شکوه دویدن
سفر به قلب خطر بود
درون یک شب خونخوار
سفر به سوی سحر بود
شبی که دور و برم بود
پر از شرار و شرر بود
چه سنگسار شدم
به سنگ کینه و تهمت
هزار بار شکستم
به پتک و تیشهی نفرت
هزار بار نشستم
به خود نگاه که کردم
به غیرتکه تکهی جانم،
که پاره پاره گسستم،
نبود آنچه که دیدم
نمانده بود توانم
ولی دوباره پریدم
و باز، داغ چکیدم
پی شکوه دویدن
تمام عزم بودن من شد
و حس هستن من شد
و شوق رستن من شد
و مایهی سرودن من شد
خلاصة همه عمرم
تمام، این سه کلام است
درین زمانهی ننگین
پی شکوه دویدن.
م. شوق
30آذر 96
30آذر 96