وطن! ای بهتر از جانم!، تورا آزاد میخواهم
رها از چنگ این کودک کش جلاد میخواهم
خروش و انقلابت را یکی از دیگری خوشتر
خیابان را سراسر آتش و فریاد میخواهم
صدای خندههای کودکان شاد در باران
خروش دختران گیسوان در باد میخواهم
تمام مردمانت در رفاه و وحدت و شادی
جوانانت به رعنایی چنان شمشاد میخواهم
تن صاف و رشیق آهوان در دشت و در کوهت
بدور از دیدگان شرزهٔ صیاد میخواهم
برای آن که کام خلق گردد تا ابد شیرین
هزاران بیستون از تیشهٔ فرهاد میخواهم
برای گوش انسان در پسا فردای آینده
طنین انفجار قبر آن شیاد میخواهم
هزاران مشعل بهمن، برای سرنگون کردن
برای کندن کاخ ستم از ریشه و بنیاد میخواهم
پس از این شب، چو فردا بردمد «زرتاب» از خاور
در ایران من، وجب اندر وجب ایجاد میخواهم
حامد _ تیر ۱۴۰۴