ای جوان «دههٔ هفتادی»
نوجوان «دهه هشتادی»
عاشقان وطن و آزادی
حقتان زندگی و دلشادی
هر یکی از پسر و از دختر
شیردل ظلم ستیز شورشگر
بشتابید به میدان که وطن
هست محتاج نبرد تو و من
نگذارید که دشمن یک دم
بنهد دیده راحت بر هم
بشتابید روا نیست درنگ
تا بکوبیم سرش را بر سنگ
پر کنید شهر ز خشم و فریاد
افکنید لرزه بر این استبداد
آتش رزم فروزانتر کن
شیخ را گیج و پریشانتر کن
پاسخ آتش دشمن آتش
بدهید سرخ و فروزان سرکش
چهل و اندی است که مام میهن
هست در بند دد و دیو و زغن
گشته اشغال به دست شیخان
کشت و زرع و دِه و شهرش ویران
ملتش در قفس استبداد
حاکمش سفله آخوندی جلاد
این نظامی است که اشغالگر است
دیکتاتور وحشی و ضدبشر است
بدتر از قوم مغول یا تاتار
وحشی و دیو صفت آدمخوار
سالیان دزدی و غارت کردند
شب و روز جرم و جنایت کردند
وقت آن است که به این جلادان
ندهیم فرصت ماندن یک آن
عزم خود جزم و به میدان آییم
راه فردای نوین بگشاییم
پر خروش پر شرر و شورشگر
کار را یکسره سازیم دگر
گودرز - ۱۶مهر ۱۴۰۱