نتها!........ طنین و ضرب سرود ز خون کجاست؟
«سنگر به سنگر»..... این سفارش شعر «میلیشیا» ست
بابا که نیست، هست، ببین «در ستیغ کوه»
یا «در بلند ابر» خیالش دریغ کوه
امروز حجت از جلو در که میگذشت
آمد و باز پیش تو یک دم کمی نشست
انگار باز هستی و بابا همیشه هست
«موسی پیام داد تو» با ما همیشه هست
بیرون که آمدم «گل توفان» مرا کشید
و اختری که «خیمهٔ شب را چنان درید»
تو در کمای خود نشنیدی صدا ز چیست
هان «کارگر» بپا شده اهواز شورشی ست
«راه حنیف و محسن و اصغر» هنوز هست
و شور «خون اشرف و موسی» به روز هست
فهرست کارهای تو لازم به ذکر نیست
وصف تو در کلام که یک فکر بکر نیست
وصف تو در «جهاد» و «مجاهد» همیشه هست
در بازویی که جملهٔ سدهای ره شکست
بابا بتاز، و باز بتاز، و دوباره باز
بر خود بناز، و باز بناز ای در اهتزاز
م.شوق