شهر بیدفاع، بیدفاع نمیماند
خشم دستهای خالی
خواب یک مسلسل پر میبیند
در انتهای شکیبایی بغض
خواب ترکیدن ناگهانی رعد
در مزرعهیی از کاسکتهای کبود
خواب عبور کینههای درشت مسلح
از میان باتومهای فرو ریخته در خیابان شورش
شهر بیدفاع، بیدفاع نمیماند
خشم دستهای خالی
ذهن باغچههای گمشده را میکاود
در جستوجوی خاطرات مدفون تفنگ
قطاری از هیاهوی زرین فشنگ
بر کمرگاه توفانی شهر
قانون خشمنبشت قیام میگوید
تیر را با تیر باید پاسخ داد
امشب وقتی خیابان به تپش درآید
شهر بیدفاع، بیدفاع نمیماند.
ع. طارق
۸ خرداد ۱۴۰۱