در رثای مسعود فرشچی
گفتند: بیتو «پیک شادی» گریست
باورم نمیشود مسعود
باورم نمیشود
پنج شنبه شبهای سوگآذین ایران را
دیگر به بلور خندههایت
میهمان نخواهی کرد
کودکان لب داغمه بستهٔ بلوچ
نبض خشکیدهٔ هور
در مرز نمکسود خوزستان
تشنهٔ لبخندند
مسعود جان!
بیدار بمان!
مسعود! به من بگو!
بازخواهی گشت
رگرگ لرزان اشک مجال نمیدهد
عکسهای جوانیات را هجی کنم
قلم، زبان بریده است
واژهها از کماجدان احساسم یکسر گریختهاند
من ماندهام با من
و نگریستنی تو در تو
تا بینهایتی نامتصور در بهت
در تو نگاه میبندم
پلکهایم چشمه چشمه لبخند میزنند
در تو نگاه میبندم
البرز البرز غرور از شانههایم فرا میرود
در تو نگاه میبندم
نام ممنوع مجاهد خلق
در فوران اعتماد خلق
رنگین کمان میکند.
گفتند: بیتو «پیک شادی» گریست
باورم نمیشود مسعود!
ع. طارق - ۱۶تیر ۱۴۰۰