آزادیت تقدیر پایان ستم
و طلوع بیزوال خورشید رهایی خلقت بود
آتشفشان کلامت بربام اوین
خون گرم زندگی در رگهای تاریخ میهنت بود
و دماوند عاشقانه سربرپایت نهاد
نا امیدی در کوچهها جان سپرد
نسل فدا از عشق به تو
جنگل رویان نبرد تا آخرین نفس را
تا روشنای سترگ: سرخم قدغن، ماتم قدغن
راه برد…
آیه کلامت صاعقه عشق و سرشاری فدای پیروزی آفرین را
در خاک گلگون میهنت نشا کرد
و خلقت بر مزار شهیدش خروشید: «بذر آزادی کاشتیم»!
در صلای خروش بیوقفه و سراپا فدایت
که طاقت را بیتاب کرد؛
خونینترین ستم در تاریخ میهنت، درهم شکست
و هم از این روست که:
«طناب دار جلاد برگردن دماوند دیگر اثر ندارد»
آه؛ ای ناخدای رنج انسان
نسل فدایی که از تو رویید
رهایی میهنت را در پیروزی بیتردید نوشت
و قطعیت آن را در خروش
«مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر»
رقم زد…
نامت آیت پیروزی است،
و تبارک الله احسن الخالقین
م. آزاد