به قهرمان مجاهد خلق محسن معصومی که عزم و ایمانش در نبرد سرنگونی و شادی آزادی زنده خواهد شد.
رفتنت را گرچه در ظاهر پذیرفتیم ما
گرچه از این رفتنت در خود برآشفتیم ما
لیک هم تو، هم دل ما، هم خدا داند که ما
پیش خود از بودنت چیز دگر گفتیم ما
پیش خود عهدی به عزم خویش افزودیم ما
تخمی از عشق وفا در سینه بنهفتیم ما
صیقلی بر تیغهٔ شمشیر عهد خود زدیم
باز هم از خود غبار خویش خود رُفتیم ما
سالها این رسم ما بودهست و هر محسن که رفت
درّ فخری را درون بحر دل سفتیم ما
نام پرواز چنین جانهای عاشق مرگ نیست
خود نمیبینی چسان با مرگ خود جفتیم ما
گوهری بودی ز عشق و عهد نادر در جهان
وه که با تو صاحبان گنج هنگفتیم ما
مجلس یاد تو پر شد از غرور و فخر و عزم
گرچه از این رفتنت در خود بر آشفتیم ما
م. شوق۱۰بهمن۱۴۰۲