برای «عزیز» مادر مجاهدین، مادر قهرمان «رضائیها» با دیدن آثار شکنجه ساواک شاه بر پاهای او پس از پنجاه سال…
مادر خلق و مادر ایران
مادر مهر و عشق بیپایان
رهرو انقلاب و آزادی
نیم قرن در نبرد و در میدان
قهرمان مادر «رضائیها»
شیرآهن دلاوران زمان
مادراختران ظلمت سوز
پیشتازان نامی ایران
یاور پاکباز سرداران
رهگشایان رزم هر دوران
مادر «احمد» آن شهید نخست
سمبلی از جسارت و ایمان
همنبرد «رضا» چریک دلیر
آن شهاب و ستارهٔ رخشان
آه آز «مهدی» و رشادت او
گل سرخی شکفته در طوفان
هر یک اسطورهای و سرداری
شاخصان صداقت و ایمان
ماجرای «عزیز» و پیکارش
داستان صلابت انسان
همچو البرز استوار و صبور
در تمام مصائب دوران
رنجها در خطوط چهرهٔ او
باز گوید ز ظلم جباران
روزهای شکنجه و زندان
غم هجران و داغ فرزندان
درد جانکاه کابل در کف پا
رگ و پوست چاک چاک و خون افشان
عصب و گوشت و پوست و تاول و درد
نیم قرن یادگار آن سلطان
اثر ماندگار و مُهر «ساواک»
برکف پای مادر ایران
افتخار و شرف برای «عزیز»
سندی از وفای بر پیمان
ننگ از بهر شاه و بر نظام او
بر بقایای آن ستمکاران
شاه خائن برفت و شیخ آمد
پیر ضحّاک زاده شیطان
چهل و اندی نبرد با این دیو
باز هم داغ و درد فرزندان
رزم و رنج «عزیز» و قصه او
داستان نبرد بیپایان
شد قرین نام آشنای «عزیز»
با نبرد رهایی ایران
گودرز – آذر ۱۴۰۲