در تجدید پیمان با دو شهید سربهدار
اگر چه سر به بیابان گذارم از غم دوست
اگر چه سوخته این دل ز داغ و ماتم دوست
قلم به مرثیه خطی نمینویسد ای یاران
که انتقام ز شیخ است نقش پرچم دوست
بیا قسم بخوریم ای حریف رزم و نبرد
که طی این ره سرخ است رسم ملزم دوست
قدغن است سرخم شنیدهای بسیار
چنان که خم نشده ست آن تن چو رستم دوست
طریق عاشقی است و رسوم جانبازی
دریغ نیست گذاریم جان به مقدم دوست
بیا وضوی خون بکنیم و نماز بگذاریم
که خون پاک رفیقان هموست زمزم دوست
دو یار سرو قد خوب ماه سیما رفت
که ماه خشم و قیام است این محرم دوست
نفس به سینهٔ غمدیده از مسیح رسد
اگر که سر بنهی بر پیام مریم دوست
م. شوق ۱۷دی ۱۴۰۱