شیخ نامش شد قرین با قتلعام
این بُوَد قانون و میثاق نظام
سنتی دیرینه از ایّام دور
یادگاری مانده از عهد امام
خوی کشتار و قساوت بهر او
از برایش اعتقاد است و مرام
حکم شرع شیخ نفی زندگی است
دشمن نور است و مشتاق ظلام
از حضورش مرگ باریدن گرفت
تا بر این خاک حضرتش بنهاد گام
سالهای شصت بسی کشتار کرد
سی هزار در شصت و هفت شد قتلعام
میلیونها در تنور جنگ ریخت
بیش از آنکه سرکشد از ترس، جام (۱)
سالها اعدام امری رایج است
پیکری بر دار بینی صبح و شام
هر چه دارد بوی عشق و زندگی
در مرام شیخ می باشد حرام
قتلعام جنگل و باغ و درخت
کشتن دریاچههای نیل فام
در ته خط عداوت با بشر
جوجهها افتادهاند اینک به دام
جوجههای زرد کوچک بیشمار
سهمشان قانونِ نفی و انهدام
زنده و جیک جیک کنان مدفون شدند
گشت ملت زین قساوت تلخکام
اینچنین این شیخ اهریمن صفت
می کند کشتار تا آرَد دوام
خشم ملت میفرستدشان ولی
پرشتاب اندر مسیر انهدام
سرنگونی و زوالش عنقریب
میشود زیباترین «حسن ختام »
گودرز – اردیبهشت ۹۹
۱– پذیرفتن آتشبس در جنگ با عراق از سوی خمینی از ترس سرنگون شدن توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران در تیرماه سال ۱۳۶۷که خمینی آن را به نوشیدن جامزهر تشبیه کرد.