728 x 90

روایتی کوتاه از ۴خرداد ۱۳۵۱

محمد حنیف‌نژاد و یارانش
محمد حنیف‌نژاد و یارانش

پس از خون‌هایی که در فرودین

چکید از تن سازمان بر زمین

به خردادماه چهارمین روز بود

خبر تلخ و پردرد و جان‌سوز بود

فتادند بنیانگذاران به خاک

به همراه‌شان آن دو سردار پاک

”حنیف” و “سعید” و ”بدیع زادگان”

”رسول” بود و ”محمود“ یاران‌شان

شدند مشعل راه در آن شام تار

«زدودند از چهرهٔ دین غبار»

نبود این بجز یک فدای بزرگ

بها بهر کاری خطیر و سترگ

نبود هیچ راه و مسیری جز این

بهجز دادن خون‌بهایی چنین

چنان بود که بعد از فدای عظیم

تو گویی دگر سازمان شد یتیم

بدین سان در آن ماه‌های بهار

نهالی که رویید با رنج و کار

تبردار و سرما و باد خزان

ز هر سو بر آن حمله‌ور بی‌امان

کنون ساقه و شاخه‌هایش دگر

به خون خفته با ضربه‌های تبر

اگر بی‌سر و شاخه و ساق بود

ولی ریشه‌هایش در اعماق بود

دگر باره گسترد در آسمان

بسی پرثمر شاخه‌های جوان

از این پس ”مسعود” بشد رهگشا

جلودار و هم شاخص و رهنما

به کف پرچم آرمان حنیف

بشد ناجی سازمان حنیف

...

خبرها که آن سال ز زندان رسید

چو خونی به رگ‌های ایران دوید

خروشی که در پشت دیوار بود

فراخوان خلقی به پیکار بود

نسیمی که از بند و زندان وزید

ز طوفان و خیزش، بودش نوید

اگر شهر آرام و خاموش بود

نوید رهاییش، در گوش بود

جوانان آگاه این سرزمین

فرا رویشان آرمانی نوین

سرودند اشعار نو شاعران

به توصیف و تحسین رزم‌آوران

بخواندند یاران این سان سرود

به آن اختران، پیشتازان درود

«به بهروز و احمد به یاران درود

به خرداد صبح شهیدان درود»

به آن «کاشفان فروتن» درود

به جان‌باخته شیران میهن درود

چنین بود که یک ملتی زنده شد

دلش پرامید بهر آینده شد

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/eb6fd734-1a59-49c7-bc4f-469b30a106f9"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات