زاینده رود پر ز تکاپو و جنبش است
این زنده رود شاهد پیکار و خیزش است
گر شیخ آب جاری آن را ربوده است
خشک است ولی به بستر آن شور و شورش است
در بسترش اگر چه نیابی تو قطرهای
زان آب که گوش را ز صدایش نوازش است
گر خاکِ خشک تشنه در آن هست جای آب
هرگز نمرده، زنده مهیای خیزش است
فریاد پر خروش جوانان اصفهان
آزادی است و آب چه خوش لحن و گویش است
«نصف جهان» به کار قیام است و شیخ شهر
از وحشتش به یاوهگی و غیظ و سوزش است
زاینده رود نماد صفاهان پر شکوه
خواهان آب و خرمی و نور و رویش است
هر کوی برزن و گذر شهر دیر پای
میعادگاه خشم خروشان و سرکش است
آزادی و است و آب و تمنای اصفهان
زین رو به کار خیزش و توفان و شورش است
گودرز - ۵آذر ۱۴۰۰