وقتی پنجره را باز کردیم و دیدیم که رودهای انقلاب جاری شده است، بعضیها ندای یأس سر داده بودند که تمام میشود و این موجها می خوابد و دوباره باز آرام میشود.
اما ایمانی بود که میگفت: این انقلابیست تا پیروزی.
امروز میبینیم که موج موج وطن از خشم بپا خیزانند.....
بله. از کوچه میآید خبر حادثهها باز... تو باز نگهدار دلا پنجره را...... باز!
و تنها باز نگهداشتن پنجره کار این روزها نیست
بلکه باید گفت:
برخیز و بهموج خبر کوچه بپیوند فریاد بزن داد بزن شعر بخوان سر بده آواز
چرا:
زیرا: ادامه دارد.. بله بخوانید: ادامه دارد:
ادامه دارد
به خاک و سنگ و ستاره گفتم به شعلهٴ پر شراره گفتم
به خلق دنیا هماره گفتم دوباره گفتم دوباره گفتم:
ادامه دارد خروش و خیزش ادامه دارد طریق و رفتن
تو هم بپا کن دوباره پرچم در امتداد سرود بهمن
به آب و رود و به بیشه گفتم به شاخه گفتم به ریشه گفتم
پیام جنگل به تیشه گفتم همیشه گفتم همیشه گفتـم
خروش بهمن! تو را شنیدم ز بانگ خرداددر آن خیابان
به هر سرودم تو رود بودی چه پرفراز و فرود بودی
خروش بهمن! تو را شنیدم در امتداد صدای آن یار
دویدم و باز چکیدم و باز ز بغض آن یار شنیدم این راز:
ادامه دارد خروش و خیزش ادامه دارد طریق و رفتن
بیا بپا کن دوباره پرچم در امتداد سرود بهمن
شهید و رزم و دوباره میلاد ادامه دارد شعار و مشت و دوباره فریاد ادامه دارد
دوباره رفتن، دوباره خواندن ادامه دارد سرود و عهد و پیام و پیمان ادامه دارد
ادامه دارد خروش و خیزش ادامه دارد طریق و رفتن
بیا بپا کن دوباره پرچم در امتداد سرود بهمن
م. شوق