728 x 90

شعر من، تعریف آبی‌هاست

«اگر در دوران جوانی می‌دانستم که شکوه و عظمت زیبایی‌ای که به آن عشق می‌ورزم روزی چنین دوباره قلب مرا از آن خود می‌کند و آتش بر می‌افروزد که تا ابد مرا رنج دهد، با چه لذتی خود را نابینا می‌کردم».

[میکل آنژ]
«بدان که شعر را ادواتی‌ست و شاعر ی را مقدماتی که هیچ کس را لقب شاعری نزیبد و بر هیچ شعر نام نیک درست نیاید...» [شمس قیس رازی]

گر بکار آید که بگشاید
حلقه زنجیری از بازوی فریادی نهان‌ ،
در لایه‌های ساکت سیمان
 
گر بکار آید که باشد
شعلهٴ رقصان کبریتی‌ ،
بر ُگلِ سیگار یک اعدامی در انتظار حکم
 
گر بکار آید که باشد
مشعلی از اعتماد و نور
در هجوم گله‌های تیرهٴ تردید
 
...
شعر من،
قاصدی از سرزمین سبز خوشبختی‌ست
تکه‌یی هیزم که می‌بخشد به استمرار رقص سرخ آتش، مرد جنگل‌بان
اخگری‌ ، در رگه‌های نعرهٴ باروت.
 
شعر من، درد‌ است
شعر من‌ ، خون است
شعر من‌ ، جان است
 
شعر من‌ ،
جز سایه‌هایی منجمد از بودن دیوانهٴ من نیست
رد پایی از جنون نیمه‌شب بیدارِ نا آرام
 
شعر من‌ ،
خورشید را می‌جوید‌ ،
در نگاه مردمان کوچه‌های شهر
 
شعر من‌ ،
از زخم می‌روید
شعر من‌ ، از عشق می‌گوید
 
شعر من،
قافیه از تازه‌های آبی مهتاب می‌چیند
وزن را در سادگی‌های زلال آب می‌بیند
مثل شبدر از تکلف‌های طبع‌آزار آزاد است.
 
شعر من چون «دوستت دارم»
بی‌ریا و ساده و گرم است.
شعر من مانند شبنم‌ها به رنگ سرخ آزرم است
 
شعر من تعریف‌ آبی‌هاست
شعر من آیینهٴ فرداست
آه!... فردا
حتی اگر بی‌شعر من،
بی‌گمان زیباست
 
ع. طارق
2اسفند 95.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e4ef56c7-6da7-4ddf-b5cb-94436b831937"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات