728 x 90

گفتگو از پنجره

Untitled-1
Untitled-1
در آینه دوباره نمایان شد / با ابر گیسوانش در باد / باز آن سرود سرخ اناالحق
ورد زبان اوست / تو در نماز عشق چه خواندی؟
که سالهاست / بالای دار رفتی و این شحنه‌های پیر
از مرده‌ات هنوز/ پرهیز می‌کنند
خاکستر تو را / باد سحرگهان / هر جا که برد
مردی زخاک رویید و رو به پنجره حرف می‌زنه….
گفتم آقا چی می‌گین
گفت: می‌خوام بگم توی این کوچه کیا رد میشن و با زندگی چه رویکردی دارن..
گفتم بفرمایین
گفت:
توی قصه‌ی زندگی هر کس ناملایماتی به چشم می‌خوره. بالا و پایینهای زیادی که گاه آدم حیرون میشه از توان خودش... یعنی وقتی از گذر زمان عبور میکنه و برمیگرده پشت سرشو نگاه میکنه متعجب میشه. از این همه پوست کلفتی خودش. هرکس یه جور واکنش نشون میده در قبال این ناملایمات. روزگار و سختیهاش بعضی رو از پا در میاره. بعضی رو هم آبدیده‌تر میکنه. خیلیها تو این راستا مترصد انتقام ازدنیا میشند. یه عده هم ازخودشون انتقام می‌گیرند و... اما... یه دسته آدما هستند که با همه فرق می‌کنند. اونا تافته‌ی جدا بافته نیستند. از همین مردمند اما روزگار و سختیهاشو به سخره می‌گیرند. تمام معادلات روانشناسی رو به هم میریزند. انگار خدا انتخابشون کرده. همونایی که خدا به فرشته‌هاش دستور داده بهشون سجده کنن. همونایی که توکتابهای مقدسش بارهاوبارها به اسمشون قسم خورده شده. همونهایی که به اشرف مخلوقات بودنشون به بارها تأکید شده. انسانهای بی‌ادعا. کسانی که فخرآفرینش هستند. این آدما هیچ کاری رو برای مزد انجام نمیدند. دنبال اجر اخروی هم نیستند! انتظار پاداش و به به وچه چه ندارند. برای انجام کار درست منتظر وعده و نوید نمی‌مونند. اونا معتقدند کاردرست درسته و کار درستو باید انجام داد. چون رسالتشون همینه. ازانگ وننگ و رسوایی که جماعتی مدفون و متعفن و به قول شاملوگاو گند چاله دهان مدام بهشون می‌زنند ابایی ندارند. اونا آیینه‌اند. آیینهٴ انسانیت.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/306e1223-2e80-4675-8e58-5351b7f1b02c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات