728 x 90

هر سال آن نگار می‌آید

هر سال آن نگار می‌آید
گویی سر قرار می‌آید
می‌بینمش اگر ‌چه که اسبش
بی زین و بی‌سوار می‌آید
خونی‌ست یال و گردن اسبش
از قلب کارزار می‌آید
در پیشواز او دل عالم
هر سال سوگوار می‌آید
و تشنگی همیشه به یاد
دشت و شکوفه زار می‌آید
و موج رود آب به یاد
یک چهره، شرمسار می‌آید
و جان هر که ستمدیده ست
از زندگیش عار می‌آید
             هر سال آن نگار... ... حسین است.
 
م. شوق
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8029d20f-aa30-4f51-8083-f3a463906a99"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات