« مقاومت میکنم، پس هستم»، این عبارت، برداشتی آزاد از این جملهٴ معروف رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی است. (میاندیشم، پس هستم یا فکر میکنم، پس هستم). این جمله، نخست در رساله «گفتار در روش» و سپس در «اصول فلسفه» آمده و اولین اصل فلسفهٴ دکارت را تشکیل میدهد.
در زمانهیی که کلمات از محتوای حقیقی خود تهی شدهاند و برچار راههای وجدان حقیقت سرمیبرند. در روزگاری که جلاد در طیلسان قاضی به خون بیگناهان فتوا میدهد و جنایت لباس «شرع» و قانون به خود پوشیده، سخن گفتن بسا دشوار است. برای سخن گفتن باید ابتدا مرز سرخی بین خود و جلاد و قلمبهمزدان رسانهیی آن کشید. این جملهٴ طلایی (من مقاومت میکنم، پس هستم) در ترسیم این مرزسرخ نقشی تعیینکننده دارد. «بودن»ی علامت حیات و «هستن» است که به گوهر مقاومت آراسته باشد. در سومین قسمت «یک عکس، یک پیام» تلاش کردهایم، آن را به تصویر بکشیم.
ع. طارق
سوگند خوردم چون انسان بزیم؛
اگر چه بهای آن،
سلامی دردناک بر ارتفاع دارها باشد،
یا لبخندی سرخ،
بر عبور زوبینی از نینی خویش.
اگر چه بهای آن،
سلامی دردناک بر ارتفاع دارها باشد،
یا لبخندی سرخ،
بر عبور زوبینی از نینی خویش.
«دیگر تحمل این ننگ را نخواهیم کرد. بگذار سرِ ما بدار رود»
این جملهیی است که نهضت سربداران خراسان، بر علیه استیلای مغول، با آن آغاز شد.
مرگی، زیباتر از زندگی.
هر کسی آنگونه میمیرد که زندگی میکند
«مرگ اگر مرد است، گو نزد من آی
تا در آغوشش فشارم تنگ تنگ
...»
این جملهیی است که نهضت سربداران خراسان، بر علیه استیلای مغول، با آن آغاز شد.
مرگی، زیباتر از زندگی.
هر کسی آنگونه میمیرد که زندگی میکند
«مرگ اگر مرد است، گو نزد من آی
تا در آغوشش فشارم تنگ تنگ
...»
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرونشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد.
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرونشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد.
سیف فرغانی
من تمامِ قامتٍ خشم را
از تمام زاغههای باروت جهان
برای لحظهٴ موعود
گردآوردهام
کم ترسیدهیی از من،
ترسانک لرزان!
جغرافیای میهن من
با شیپور دمادم بیداری بیدارست
در گریوه تا گریوه آن،
پرهیب گرسنهٴ پولادخوار شیری،
در پنجه آختهاش، سرخ شمشیری
با شیپور دمادم بیداری بیدارست
در گریوه تا گریوه آن،
پرهیب گرسنهٴ پولادخوار شیری،
در پنجه آختهاش، سرخ شمشیری
متهم میکنم این قانون را
که در آن حکم تجاوز مشروع،
و دفاع از خود
ـ رخ به رخ ـ
با خبث مسلح ممنوع
که در آن حکم تجاوز مشروع،
و دفاع از خود
ـ رخ به رخ ـ
با خبث مسلح ممنوع
محسن محمدباقر قبل از اعدام:
«من حساب همه چیز را کردهام. اگر خواستند مرا دار بزنند، اول یک پشتک میزنم و بعد با عصایم میکوبم توی سر جواد ششانگشتی، بعد میروم بالای دار»
«من حساب همه چیز را کردهام. اگر خواستند مرا دار بزنند، اول یک پشتک میزنم و بعد با عصایم میکوبم توی سر جواد ششانگشتی، بعد میروم بالای دار»
ایستادهام بلند
شرافت این خاک
از غزلهای آبی من
اعتبار مییابد
قتلعام 67
«نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم».
شرافت این خاک
از غزلهای آبی من
اعتبار مییابد
قتلعام 67
«نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم».
ایستادهام
بیمرگ و بلند
در بیقرارترین قوارهٴ توفان
کار من شوراندن و شاریدن آگاهی است
کار من غرس بیداری صبح
در نطفهٴ آوارهٴ شورش.