برای کودکان قصابی شده سوری که صدایشان در عصر شیوع اینترنت برای تکاندن وجدانها هنوز کوتاه است.
بروید! بروید! بروید!
آسوده بخوابید!
پوپکان پرنیان پلک!
لطیف بکر نگاهتان
برای جهان عفریت آغشت ما نامأنوس است
بروید بروید بروید!
آسوده بخوابید!
زمین جای آینههای بیلک نیست
تولدتان
در دهکدهٴ جهانی اینترنت
قرن دیجیتال ربات و تلفن هوشمند
قرن صدور ویروس آخوند به قارههای کفر!
اشتباهی هماغوش تصادف است.
هفت خواهر رنگینکمان را
در نینیهایتان،
کدام حادثهٴ قاتل کارد بر گلو نهاد؟
آسمان از سپید کبوترها خالیست
جای سکههای شادی باران
مرگ میبارد از خیمه آشفته ابر
کاردهای نقابدار منقش به اسم خدا
گرسنهٴ شاهرگهای لطیفاند.
بروید بروید بروید!
آسوده بخوابید!
زمین در تیول قلبهای چوبی و وجدانهای منجمد است
قتل فرشتگان قصهٴ مادر بزرگ،
حکایتی نگفتنیست؛ [بمبها میدانند]
بروید بروید!
دایناسورهای هزارهٴ یخبندان
هنوز در کاخها و کراواتها،
نشانها و شنلها
عمامهها و نعلینها میلولند.
از جای تیرخلاص بر شقیقة اسباببازیها خون میجوشد.
زمین جای شمایان نیست
بروید! بروید! بروید!
فرشتههای سادهٴ شبنم!
خفتههای ناز در دامن خالة مرگ!
...
بروید!
ع. طارق