در ایران دگر باره توفان شده
خیابان چنان رود غران شده
دگر باره خشم خروشان خلق
چنان آتشی سرخ و سوزان شده
خروش جوانان و خشم زنان
چو آتشفشانی خروشان شده
فرو خفته خشمی که در سینه بود
به یکباره هر سو نمایان شده
پس از سالیان جهل و مکر و فریب
حقیقت چو خورشید تابان شده
بر آن نام و عنوان منحوس شیخ
بسی نفرت و ننگ گویان شده
ز پیش جوانان بیباک و بیم
که با دست خالی به میدان شده
قشون مجهز به تیر و تفنگ
چو روبه ز میدان گریزان شده
«زن و مرد جنگیم» گویند شهر
ندایی که هر جا غریوان شده
صمیمیت و عشق و همبستگی
نمادی ز فردای ایران شده
بلوچ و عرب، کرد و لر، ترک و فارس
به همبستگی سوی میدان شده
از این اتحاد و از این همدلی
دل مامِ میهن شادان شده
به شوق رهایی ز بیداد شیخ
زن و مرد و کودک به میدان شده
کنون شیخ فرتوت بیدادگر
نمادی ز ضحاک دوران شده
ز رزم دلیران ایران زمین
ولایت سراپا پریشان شده
زمین زیر پای نظامش کنون
ز شورشگران سست و لرزان شده
گودرز - ۳۱شهریور ۱۴۰۱