نامههاشم خواستار به دبیرکل سازمان ملل متحد
عالی جناب آقای گوترز، دبیرکل سازمان مللمتحد با احترام
ملت ایران نزدیک 112سال قبل و بعد از مبارزات طولانی در 14مرداد 1285شمسی با امضا شاه وقت یعنی مظفرالدین شاه قاجار صاحب حکومت مشروطه شد.تنها دو هفته بعد مظفرالدین شاه مرد.بعد از فوت شاه، چهار پادشاه در ایران حکومت کردند، تنها در زمان ضعف شاهان، ملت ایران هم به مقدار شرایط زمانی آزادی داشتند، اما وقتی حکومت مرکزی قدرت مییافت، شاه کشور به سرعت سمت و سوی دیکتاتوری به خود میگرفت.
قابل توجه است که هر چهار پادشاه یا بهوسیله قیام ملت ایران و یا بهوسیله رقیب و یا بهوسیله متفقین به تبعید فرستاده شدند و در همان تبعید یعنی خارج از ایران دار فانی را وداع گفتند.بدلیل سرکوب احزاب و روشنفکران و نبود آزادیهای مشروع و قانونی از جمله آزادی بیان، ملت ایران در نهایت در سال 1357بپا خاست و آخرین نظام پادشاهی ایران را با انقلاب خود سرنگون و رهبری آن انقلاب شکوهمند را متأسفانه آقای خمینی و روحانیان طرفدار آقای خمینی بهدست گرفتند.
آقای خمینی قبل از آمدن به ایران در فرانسه حرفهای بسیار مردم پسند و جهان پسندی میزد، اما برنامهیی را ارائه نمیداد و میگفت (ما حکومتی میخواهیم همچون حکومت فرانسه و روحانیان در قدرت شرکت نخواهند داشت ومارکسیستها آزاد خواهند بود و...) ملت ایران هم به حرفهای آیتالله 76ساله اعتماد کردند.آقای خمینی بعد از انقلاب فوراً در کنار ارتش ایران، یک ارتش ایدئولوژیک بهنام سپاه پاسداران بهوجود آورد که در حقیقت بازوی قدرتمند و تحتامرش بود. به همان نسبت که سپاه قدرت میگرفت آقای خمینی از وعدههایی که در فرانسه داده بود فاصله میگرفت! تا جاییکه در برابر سؤال خبرنگار ایتالیایی خانم اوریانا فالانچی که میگوید شما قبل از انقلاب حرفهای دیگری میزدید و اکنون حرفهای دیگری، صراحتاً گفت خدعه کردم!
برای قبضه نمودن تمام عیار قدرت و سرکوب نیروهای دموکراتیک و عدالتخواه که در رژیم شاه بیشترین کشته و زندانی را داده بودند، دستور حمله و تسخیر سفارت آمریکا را صادر و کارکنان و کارمندان سفارت را بهمدت 444روز در گروگان نگه داشت. با این حربه شروع به سرکوب اقوام ایرانی از جمله مردم بلوچستان و کردستان و عربهای خوزستان و ترکمنها وتهاجم سراسری به سازمانها و احزاب دموکراتیک از جمله کمونیستها و مجاهدین خلق ایران با شدت تمام در تمام شهرهاى ایران سازمان داد.(معیار آزادی بیان و سلامت دموکراسی در یک کشور،آزادی احزاب چپ از جمله حزب کمونیست میباشد.)آقای خمینی برای اینکه بتواند قدرت خود را یکدست و استراتژی بنیادگرایی خود را در منطقه پیش ببرد با دخالت در امور داخلی کشور عراق دولت آن کشور را در دام یک جنگ مخرب 8ساله گرفتار کرد، در نتیجه آن جنگ ضد ملی، در 31شهریور 59شروع و آقای خمینی آن را نعمت خواند! اولین رئیسجمهور ایران آقای بنی صدررا بهدلیل اختلافات دیدگاهی که با آقای خمینی و حزب جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران پیدا کرده بود در 30خرداد 1360با یک کودتا عزل نمود، در روز 30خرداد 1360سازمان مجاهدین خلق ایران در دفاع از انقلاب یک تظاهرات چند صدهزارنفره مسالمتآمیز را در تهران سازمان داده بود که بلافاصله شخص آقای خمینی در یک سخنرانی و بیانیه رادیو تلویزیونی دستور قتلعام تظاهر کنندگان را صادر و از آن پس نیروهای سرکوبگر سپاه و بسیج شروع به تیر اندازی و دستگیری تظاهر کنندگان و هواداران سازمانها و گروههای سیاسی مخالف نمودند و در زندانهای سراسر کشور هر شب تا صبح کشتار میکردند که تا امروز ان سرکوبها همچنان با بگیرو ببند ادامه دارد!
عالی جناب
آقای خمینی جنگ ایران و عراق را نعمت خواند و گفت اگر بیست سال هم طول بکشد آن را ادامه خواهد داد! و به هیچکدام از قطعنامههای سازمان ملل و میانجیگرانی همچون خانم گاندی و یاسرعرفات و ضیائ الحق و... وقعی نگذاشت.
اما بعد از 8سال این نعمت با دو میلیون کشته و معلول فقط طرف ایرانی و با خسارت بیش از 1000میلیارد دلار10تومانی آنزمانی و با ته کشیدن سیلوهای گندم و انبارهای مهمات و ارزان شدن نفت و خالی شدن جبههها از رزمندهها، قطعنامه 598 را که یکسال پیشتر صادر شده بود پذیرفت و اعلام کرد که جامزهر را نوشیدم.برای جبران شکست در جنگ در تابستان 67بیش از سی هزار زندانی سیاسی بیگناه را در زندانهای سراسر کشور در کمتر از 2ماه قتلعام، تا بدین وسیله صورت مسألهی مخالفان سیاسی خود را پاک کند!
در این مورد قبلاً برای شما نامهیی نوشتهام و تقاضا ی پیگرد قاتلان و مجازات مسببین آن جنایت ضدبشری را کرده بودم.کمتر از یک سال بعد از پذیرفتن قطعنامه آقای خمینی فوت کرد.
آقای خامنهای در 14خرداد 68به قدرت رسید و برابر فیلمی که از آن سالها از مجلس خبرگان بیرون آمد، آقای خامنهای بهعنوان رهبر موقت طبق قانون خودشان و طبق فیلم منتشره معرفی شده بود تا برگزاری رفراندوم قانون اساسی جدید رهبر موقت باشد که تا اینجا این رهبری موقت، بیست و نه سال طول کشیده است!قابل ذکر است آقای خامنهای نیز همچون آقای خمینی به سرکوب آزادیهای مشروع و قانونی مردم پرداخت. یعنی با زندان و اعدام و قتلهای زنجیزهای و ترور و کشتار روشنفکران و سران احزاب سیاسی، در داخل و خارج کشور که از زمان آقای خمینی شروع شده بود ادامه داد!
متأسفانه در دوران رهبری آقای خامنهای کشتار روشنفکران و سران احزاب و کلاً مخالفان نظام به اوج خود رسید.
ترور دکتر کاظم سامی رهبر حزب جاما و وزیر بهداری دولت موقت انقلاب ایران و آقای داریوش فروهر و همسرش خانم پروانه اسکندری وزیر کار دولت موقت و رهبر حزب ملت ایران و محمد مختاری و جعفر پوینده ومجید شریف و پیروز دوانی و مهندس برازنده و...جملگی در مطب و یا درخانه و یا خارج از خانه ربوده شده و بعد از قتل آنها، جنازه را در مکانی رها کرده و بعضی مثل پیروز دوانی هرگز جنازهاش هم پیدا نشده است، این ترورها در خارج کشور هم ادامه داشت که از جمله میتوان بهطور نمونه ترور دکتر شاهپور بختیار و دکترکاظم رجوی، دکتر قاسملو، محمد حسین نقدی، دکتر شرفکندی و یارانش، خانم زهرا رجبی و فریدون فرخزاد و دهها نمونه دیگر را ذکر کرد.
بدلیل اینکه ایران تولیدکننده سلاح نبود جبرا برای تهیه سلاح از کشورهایی نظیر روسیه سلاح های کهنه و از رده خارج شده را به قیمت بسیار بالا تهیه میکرد، حکومت آقای خامنهای با میلیاردها دلار از طریق قاچاق و توسط کشورهایی چون کره شمالی و پاکستان شروع به خرید قطعات تولید کارخانه اورانیوم جهت ساختن بمب اتم در زیر کوهها و تونلهای کشور نمود که با آگاه شدن جامعه جهانی از جمله سازمان مللمتحد حکومت ایران مورد تحریمها قرار گرفت. در نهایت آقای خامنهای جامزهر را نوشید و درتأسیسات تولید آب سنگین اراک بتون ریخت که تا اندازهای تحریمها رفع شد.
این موضوع برای ملت ایران صدها میلیارد دلار هزینه داشت، با این دلارها میتوانستند هزاران مدرسه و بیمارستان و کارخانه بسازند تا ملت ایران اندکی در رفاه و آسایش باشد.
با یک تز غلط دیگر که از دوران آقای خمینی شروع شده بود یعنی دخالت در امور کشورهای دیگر که البته این روشها مخصوص همه حکومتهای دیکتاتوری در طول تاریخ بوده است، یعنی بحران داخلی را به بیرون مرزها پرتاب کردن و با این حربه مردم خود را هرچه بیشتر سرکوب نمودن!
بدینصورت بود که در سوریه و یمن و غزه و لبنان و عراق و افغانستان دخالت نظامی و یا به شکلی در آن کشورها دخالت نمودند که در نتیجه منجر به شعله ورشدن جنگ داخلی شد و جز کاشت تخم نفرت در خاورمیانه حاصل دیگری نداشت.
حکومت آقای خامنهای حتی از زندانی کردن معلمان هم دریغ نکرد! معلمانی همچون اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی ومختار اسدی و عمرانی و... و وکیل افتخاری معلمان آقای عبدالفتاح سلطانی را نیز بزندان انداختند .
روحانیت حاکم، این دنیا را برای خود بهشت و برای مردم ایران جهنم کرده است و از ملت ایران میخواهد که با فقر ساخته تا در عوض در آن دنیا بهشت نصیبشان گردد.
مردم را برای شفای بیماری به امامزادهها میفرستند و خودشان با اندک بیماری راهی کشورهای غربی برای مداوا میشوند!میلیاردها دلار از سهم کارگران و کودکان کار و کودکان خیابانی و کارتن خوابها را دزدیده و به فرزندان خود میدهند که در کشورهای اروپایی و آمریکایی در بهترین دانشگاهها تحصیل و خوش گذرانی کنند!در عوض دست و پای آفتابه دزدها را با گیوتین قطع میکنند و میگویند ما حکم دین اسلام را اجرا میکنیم که بهطور نمونه آخرینش چند روز پیش در همین شهر مشهد محل زندگی من بهخاطر دزدی چند گوسفند دست راست و پای چپ جوانی را با گیوتین قطع کردند!
آقای دبیرکل در ایران تحت حاکمیت آقای خامنهای اصلاً انتخابات آزاد معنی ندارد.
یعنی آقای خامنهای اعضا ی فقههای شورای نگهبان قانون اساسی را انتخاب میکند و این شورا تنها به طرفداران آقای خامنهای اجازه میدهد که در زمان انتخابات برای ریاستجمهوری و یا نمایندگی پارلمان و یا مجلس خبرگان رهبری کاندید شوند.به عبارتی دیگر در ایران همه میتوانند رأی بدهند اماهمه نمیتوانند کاندید شوند بلکه تنها کسانی میتوانند کاندید شوند که در خط رهبر باشند.
حکومت آقای خامنهای حتی از برگزاری انتخابات صنفی فرهنگیان ایران نیز بیم دارد!
اگر اینجانب خود را نماینده معلمان ایران میدانم بهخاطر این است که در 31تیر سال 94 که برای آزادی همکاران زندانیام در جلوی پارلمان قرار تجمع داشتیم، نه تنها اجازه تجمع ندادند بلکه حدوداً 400نفرمان را دستگیر که تنها در پلیس امنیت خیابان وزرای تهران 132نفر بازداشت بودیم و زمانیکه پلیس نام مرا خواند تمام معلمان که از سرتا سر ایران بودند برایم کف زدند، به همین دلیل و تا برگزاری یک انتخابات صنفی آزاد در سراسر کشورخودم را نماینده و صدای معلمان آزاده کشورم ایران میدانم.
عالیجناب
ملت ایران در زمان حکومت آقای خامنهای خیزشهای بسیاری در شهرهاى مختلف از جمله در سال 78و 88برای رسیدن به آزادی داشته است که متأسفانه تمامی آن جنبشها سرکوب شده است.
ملت ایران با عبور از آن جنبشها در هفتم دی ماه 96 خیزشی را آغاز کرد که تمام کشور را فرا گرفت.
در این قیام چون ملت ایران شناخت کاملی از هر 2جناح حاکمیت یعنی اصول گرا و اصلاحطلب دارد و هدف هر دو این جناح را حفظ و بقای این نظام میداند، بنابراین هر دو جناح را رد و در حقیقت از کل نظام مذهبی عبور کرده است. به همین دلیل در تظاهراتهای مسالمتآمیز خود با شعار اصلاحطلب اصول گرا دیگه تمامه ماجرا را سر میدهد و خواهان تغییر بنیادین در کل کشور است.
جناب آقای دبیرکل با توجه به مطالب ذکر شده
در قیام دی ماه 96 ملت ایران با شناخت کامل از کل نظام موسوم به جمهوری اسلامی و با شعار مرگ بر دیکتاتور زنده باد آزادی و برای بهدست آوردن یک حکومت مردم گرا از شما بهعنوان دبیرکل سازمان مللمتحد انتظار دارد:
1- از دولت ایران بخواهید که تمام بازداشتشدگان را بدون قید و شرط آزاد کند.
2- حداقل تعداد 35نفر در تظاهرات مسالمتآمیز جانشان را از دست دادهاند که حدوداً ده نفر در زیر شکنجه زندانبانان حکومت کشته شدهاند، برای کشف حقیقت تقاضا داریم هیأتی را بهعنوان حقیقتیاب به ایران بفرستید.تشکیل هیأت حقیقتیاب برای بازدید از زندان اوین، رجایی شهر و سایر زندانها
گفتگو با زندانیان سیاسی که قربانی شکنجههای ممتد در زندانها شدند
گفتگو با زندانیان دوتابعیتی مانند پروفسور احمد رضا جلالی، نازنین زاغری و دکتر نمازی
درخواست تشکیل اجلاس فوقالعاده ستاد حقوقبشر سازمان مللمتحد برای رسیدگی به مرگهای ناگهانی در زندانهای رژیم ناشی از اجبار زندانیان به استفاده از قرصهای مهلک
با استناد به افشاگری خانم نسرین ستوده وکیل دادگستری و محمود صادقی نماینده مجلس
3- همانطور که در سال 1357ملت ایران با تظاهرات مسالمتآمیز بر رژیم شاه پیروز شد اکنون هم اراده کرده است که با تجمع و اعتراضات مسالمتآمیز به آزادی و دموکراسی برسد.
اسنادی وجود دارد که عوامل حکومت مکانها و مؤسسات و ماشینآلاتی را آتش زدهاند تا به بهانه امنیت بتوانند مردم معترض را سرکوب کنند!
کاری که بشار اسد همپیمان آقای خامنهای در سوریه کرد.
از سازمان مللمتحد و سازمانهای حقوقبشری میخواهیم که این عمل زشت حاکمان ایران را محکوم نماید و تقاضای مجازات برای نهادهای سرکوبگر را داریم.
رو نوشت:
کمیسیون اروپایی سازمان عفو بینالملل
پارلمان اروپا
ایران - مشهد دوشنبه دوم بهمن 1396 برابر با 22- 1- 2018 میلادی
سید هاشم خواستار نمایندهی معلمان ایران
نامههاشم خواستار به دبیرکل سازمان ملل متحد
- دلنوشته
- 1396/11/02
سیدهاشم خواستار.
<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e15ef618-1fa6-450e-87be-41384accba1c"></iframe>