شیخ پنداشت که شهر خاموش است
خیزشی آتشین فراموش است
عاری از هر تحرک و جنبش
دور از هر تلاش و هر کوشش
زخم خورده حزین و مرعوب است
در قفس در طلسم سرکوب است
زیر تهدید و حربهٔ اعدام
ناتوان از برای هر اقدام
رزم کانون شورش و عصیان
بار دیگر بپا نمود توفان
پاسخی آتشین به دشمن داد
قاطع و بیامان و روشن داد
جشن چهارشنبهسوری و آتش
آتشی شاد و عاصی و سرکش
هر خیابان و کوچه و میدان
شعلهها سرخ و روشن و رقصان
انفجار ترقهها غران
زیر پای وحوش و مزدوران
شعله و نور و انفجار و دود
دیکتاتور سرنگون ستم نابود
اینچنین است عزم شورشگر
انهدام نظام غارتگر
پرتوانتر بهجانب نوروز
کارزاری خجسته و پیروز
گودرز ـ ۲۴اسفند ۱۴۰۲