دستم به قلم رفت که شرح و وصفی در مقام واژهها و «طعم»شان بنویسم تا مثلاً این سطرها را معرفی کرده باشم. گفتم واژهها که خودشان لباس فکر آدمی و طبیعتاند. شاعران و نویسندگان هم که با آنها گیس شعرها و ترانهها و قلمستانهایشان را میبافند و بر شانههای رؤیاها و آرزوها و نجواهای زندگی میریزند؛ باقی میماند شرح من از «طعم»شان. پس چه بهتر که شرح و وصف این «طعم» را، خود واژهها با خواننده به ضیافت نشینند...
س. ع. نسیم
***
درد: دامنهٔ کوه زندگی، ابری برای بارش الهام
رنج: بزرگترین سرمایهٔ زندگی
غم: اندوه والا...
نشاط: شادابیِ آرامش، فراتر از شادی
ایثار: بیشتر از وظیفهشناسی، شمعی برابر توفانهای تاریکی
سایه: خاموشترین وفادار
سکوت: پنجرهیی برای همه صداها، مراقبهٔ عشق و ادراک، پیوند با هستی
یاد: بارانی که نمیایستد. آفریدهیی که تدفین نمیشود
دوست داشتن: در پردهٔ عشق، گامی فراتر از عشق...
حسّ: آینهیی برابر درد، رنج، غم، نشاط، ایثار، سایه، سکوت، یاد، دوست داشتن...
آزادی: محبوب گمشدهٔ انسان.
خواهر رهایی.
فطرت و گوهر زندگی. قناری همیشه بر لب جوی با دشنهیی بر گلویش. کلمهٔ ذبح گشته با الفباهای تجاوز شده. مقصود نیایش صباح و مسای خرد. انرژی متکاثف هستی. صید همیشه خونی و آواره و صلیبکِش. رؤیای بیشکست انسان. آوند شکوفانندهٔ درخت آفرینش جهان...
تاریخ: چراغ کشف جاپای زمان. آینهٔ طبیعت و انسان. یادگار صداها و نشانهها. دیرینهتر از دیروز و فراتر از افق فردا. مقصود آفرینش. محو حریمها و بنبستها. فروریختن طبقات. نوازشگر رنجهای رهایی...
چشم: مادر نگاه. پنجرهٔ ضمیر باطن. زبان روح. خلاصهٔ ندا و تبلور قصد. پرورندهٔ رؤیا و غنابخش تخیل. خانهیی برای جهان و انسان...
سنگ خارا: پذیرندهٔ رنجهای ساکت. وفادارِ سرشار از ناگفته...
شعر: ردای شایستهٔ مرتبت و شأن کلمه. جادوی زبان معنا. سپهرِ مینای عاطفه. گهواره، خانه، آشیانه و آسمان صور خیال. آینهٔ رؤیا و آرزو. رامشگر رنج و عشق. خواهر موسیقی. تعریف حیاتی فراتر از زندگی...
قلم: سوگند خدا. تجسمبخش الفبا. فکر فاعل. پردازندهٔ معنا. نشانهگذار تکاپوی بشر بر جادهٔ تاریخ...
کاغذ: اقلیم بیارتش و بیدولت و بیسانسور و بیزندان. حریم امن آزادی. گهوارهٔ فکر و خرد و دانش و آگاهی. خاک شکوفانندهٔ بذر اندیشه و قلم. آینهٔ بیبدیل تسلسل تاریخ. راهنمای جاپای انسان در سیر دگرگونی حیات...
کلمه: مادر زبان گفتار و نوشتار. ترجمهٔ فکر. شکل و سیمای تخیل. نفسِ حیاتیِ ارتباط. دروازهٔ تکثیر دانش...
گریه: هایهای نجیب دلتنگی. بغض محبت. ژالههای شکستهدلیِ عشق. شرم محجوب. باران آرام روح زیبای انسان...
موسیقی: زبان مترنّم روح هستی. صدای سخن عشق. فراز و فرود اندوه والا و نشاط بیپروا. خواهر شعر. زبان فراجغرافیا و فرافرهنگ جهانی...
وفا: استغنای ندای وجدان...
هجران: غنیتر از دوری، فراق عاشقانه، انتخاب حیاتی دیگر...