نشاط و شادی نوروز باز آ
بهار دلکش و پیروز باز آ
طلوعی از پس این شام تیره
تو ای خورشید ظلمت سوز باز آ
بتاب بر باغ و بستان و در و دشت
تو ای امید جان افروز باز آ
زمستان سیاه و سرد و وحشی
برون شو، شادی غمسوز باز آ
شب و شیخ و سیاهی دور بادا
بهار خرم و پیروز باز آ
به سوی میهنی مجروح و دربند
بیا هر ساعت و هر روز باز آ
به خاک افتاده بس سرو و صنوبر
به تیغ دیو مردم سوز، باز آ
دگر این دیو پیر اهرمن خو
نباید بودنش یک روز، باز آ
شکفتن رُستن از این خاک غمبار
رسیده موسمش امروز باز آ
در اندازیم طرحی نو در این خاک
خجسته مقدم و پیروز باز آ
گودرز - اسفند ۹۹