دوباره «رهبر» وامانده رونمایی شد
به صحن مدرسهها شیخ شیمیایی شد
به جنگ دخترکان با سپاه مخفی خود
دوباره جلوهگر قدرت ولایی شد
به اعتراض از این جرم و این جنایت خویش
رکورددار سخن گفتن ریایی شد
خودش کند و خودش نیز میشود شاکی
وقاحت از سخناش غرق بیحیایی شد
ز اقتدار نظاماش که گاز سمی را
به مدرسهها بزند باز رونمایی شد
ز فرط واهمه از آن قیام و آن شورش
دچار ترس و جنون گشته و هوایی شد
ز روی حس و حواس و غریزهاش داند
که از مقام «ولی» موسم جدایی شد
چنین بُوَد که از آن بغض و کین حیوانی
نصیب مدرسهها گاز شیمیایی شد
بگفت رند و ظریفی که گاری عظما
فتادنش به مسیر فنا نهایی شد
وجود او بتر از مار سمی و مهلک
زمان کشتن این مار و سمزدایی شد
برای رفتن دیو و نظام منحوساش
بیا که موسم آن شورش نهایی شد
گودرز – فروردین ۱۴۰۲