ای تو احساس سحر، ای تو سپیدارترین!
ای تو سمبل که تو سردار، دو بردارترین!
اشرف هر چه شرف! آتش جاوید زمین!
لالهٔ سرخترین عطر، سبکبارترین!
غزل سبز بهار، ای سفر آبی رود!
ای ستاره، افق صبح، پدیدارترین!
چه بسا ماه که بر بال و پر قوی چکید،
که بشد نام تو، ای نام تو سرشارترین!
ای سهند، ای سبلان، آی دماوند طلوع!
در مصاف شب غدار، تو سردارترین!
شعله زد گندم و سیب آمد و خندید انار،
خونتان عطر شد و پنجره، بیدارترین
شعله بر شعله بزد، صاعقه در چشم پلنگ؛
تا دو الماس برآمد، دو سزاوارترین
ای دو خورشید! دو ققنوس! دو بهمن! دو بهار!
کهکشان! جنگل کاج! آی دو بسیارترین!
نام بارانیاتان رمز شکوفایی باغ،
سرو در سرو و گل اندر گل و پر بارترین.
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
۱۹بهمن ۱۳۶۶