اول اسفند سال شصت بود
دیدمش، کو در پی پیوست بود
در سلامش بوی عشقی یافتم
بوی آن عشقی که از آن مست بود
در میان عاشقان دیدم که او
مستتر از هر که آنجا هست بود
برق شاداب نگاهش آشنا
آسمانش آبی و یکدست بود
مثل یک شاهین عاشق در فراز
صد جهان در زیر پایش پست بود
جای پای مهربانیهای او
هرکجا برخاست یا بنشست، بود
پرگشود آخر! «رحیم» مهربان
آن که با پروانهها همدست بود
حامد. ص ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳