از پشت پنجره صدا میآید. بازش میکنیم. شاعری میگذرد. گوش کنیم:
آی کلمه، کلمه
کلمه میخریم
واژههای کهنه
کلمات پوسیده
کلمه میخریم
واژههای کهنه
کلمات پوسیده
آی کلمه، کلمه
کلمه میخریم
به قیمت قلب نگران شاعران
قصههای فراموش شده
خاطرات از یاد رفته
کلمه میخریم
به قیمت قلب نگران شاعران
قصههای فراموش شده
خاطرات از یاد رفته
و شاعران دوره گرد
با خورجینی از ستاره و نان خشک
و نامی
پنهان در پیراهنشان
باور صبح بارانی را
بلند بلند
ترانه میخوانند
بیاعتنا به اعتنای فراموش شده
اعتنای از یاد رفته...
با خورجینی از ستاره و نان خشک
و نامی
پنهان در پیراهنشان
باور صبح بارانی را
بلند بلند
ترانه میخوانند
بیاعتنا به اعتنای فراموش شده
اعتنای از یاد رفته...
پشت پنجرههای بیلبخند
در شبهای سرد پاییزی
شبهای قحطیِ شعر
شاعران
کیمیاگران کلمات اند
با نامی سبز
که در پیراهنشان
پنهان کردهاند
****
اگر چه شعر را نباید تفسیر کرد اما خود شاعر در همین بند پایانی گفت که کار شعر این است که باور صبح بارانی را در پاییزهای بیلبخند و در شبهای قحطی حقیقت با کیمیای شعر، منتشر کنند.
باور کنیم.
در شبهای سرد پاییزی
شبهای قحطیِ شعر
شاعران
کیمیاگران کلمات اند
با نامی سبز
که در پیراهنشان
پنهان کردهاند
****
اگر چه شعر را نباید تفسیر کرد اما خود شاعر در همین بند پایانی گفت که کار شعر این است که باور صبح بارانی را در پاییزهای بیلبخند و در شبهای قحطی حقیقت با کیمیای شعر، منتشر کنند.
باور کنیم.