شعر نمیتواند دیکتاتوری را سرنگون کند
اما میتواند سر شاعری را بر دار دهد
و سر شاعر
مانند توپی خونین
در کوچهها خواهد دوید
و حرف مردم را
با خون خشکیده اش
برخیابانها و کوچهها خواهد نوشت
تا مردمی برخیزند
ترانه نمیتواند پادگانی را فتح کند
ترانه مثل پروانهٔ ضعیفی ست
که حتی در دستان کودکی اسیر میشود
ترانه تنها میتواند
کلماتی را بر بال آهنگ بنشاند
و در کوچهها بگردد
تا سپاهیان ستم
لبان تکرار کنندگانش را بدوزند
و زندانها سرشار لبدوختگان شوند
درست مانند دلهای مردم
که از کینه و خشم سرشار است
و آنگاه
شورش از زندانها آغاز شود
تا خانهٔ دیکتاتور...
بر اساس این منطق است
که من میگویم
چشم تو میتواند ستارهای باشد
یا حتی خورشیدی
که شبان ملتی را روشن کند
با جرقه ای
بر اساس این منطق است
که میگویم
اشک هم
میتواند سلاحی گرم محسوب شود.
م. شوق ۲۵ خرداد۱۳۹۹